امان از دنیا

ساخت وبلاگ
کارکردن تو ارایشگاه بهم اعتماد بنفس داده بود.یجورایی داشتم به چیزایی که میخاستم نزدیک میشدم.هرچند ادمیزاد همیشه به هرچی میرسه ارزوهای بیشتزی داره.اما خوب بود برای من عالی بود.بعداز مدتی با 4.5ملیون یه پراید مدل پایین خریدم.تاالانم دارمش.تو رفت وامد کمکم کرد.گاهی هم با مادرم میرفتیم گردش.اخر هفته ها امان از دنیا...ادامه مطلب
ما را در سایت امان از دنیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : losi57o بازدید : 23 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 13:49

سلام بر همگی.عذر میخوام بابت نیودنم.خیلی حرف دارم واسه گفتن.دلم میخواد هر چه زودتر به این روزها برسم.خدایا شکرت.

امان از دنیا...
ما را در سایت امان از دنیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : losi57o بازدید : 35 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 13:49

وقتی اساس کشی کردیم نظام اباد گیج بودم. خونه قدیمی بود.ما طبقه دوم بودیم.اشپزخونه طبقه سوم بود در اصل بالای پله ها که در پشت بوم بود رو کرده بودن اشپزخونه.جالبتر از این سرویس بهداشتی بود که رو پشت بوم بود.البته با گذاسشتن یه دوش کنار دسشویی حمام هم داشت.مامانم تو جمعد و جور کردن همیشه زبرو زرنگ بود امان از دنیا...ادامه مطلب
ما را در سایت امان از دنیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : losi57o بازدید : 19 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 13:49

اینکه چه لخظاتی رو گذروندم تا روز دادگاه و جا انداختن بینی شکسته بماند...اینم بماند که از طرف مادرم تخت فشارهمیشگی بودم...اینم روش که به هر جون کندنی میخاستم روپای خودم باشم...راستش دیگه برام عادت شده بود که هرروز زیر نگاههای سنگین برم سر کار.شب خسته بیام خونه و رفتارهای سرد مادرموتحمل کنم...بازم شکر میکردم که هستم وتلاش میکنم. قضیه دادگاه من وعلی اینجوری سپری شد که روز دادگاه یه دادخواست تو دایره حقوقی داد که من در تاریخ فلان طبق این پرینت مبلغی رو امانت از ایشون گرفتم ودر روز حاددثه که باید پول برمیگردوندم با شراکت برادر زاده م طبق دسیسه ای لز برادر زا امان از دنیا...ادامه مطلب
ما را در سایت امان از دنیا دنبال می کنید

برچسب : روزهای تکراری من, نویسنده : losi57o بازدید : 10 تاريخ : يکشنبه 16 آبان 1395 ساعت: 21:36

امشب شب جمعه س یاد عزیزان از دست رفته گرامی..نمیدونم چرا هیچوقت ازبابام دلخور نمیشم.شاید باگذر سالها فهمیدم خیلی خوبتر از چیزی بود که نشون میداد.بابام که برای همیشه ترکم کرد تهی شدم...تخمل دردام سخت شده بود.دیگه نماز و قران ودعا تسکینم نمیداد..برای بار دوم حامله شده بودم ..این بار یه پسر.علی با مادرش رفت مکه و موقع زایمان تنها بودم.خانواده ش هم اکثرا سفر بودن چون پسرم تو عید بدنیا اومد.اون اخریا که پیش مشاور میرفتیم دکتر بهم گفت یه خاطره شاد برام بگو..نگاهش کردم گفتم ندارم!!گفت از تولد بچه هات بگوو.گفتم بار اول تنهای عاطفی بودم بار دوم تنهای تنها..یادمه از امان از دنیا...ادامه مطلب
ما را در سایت امان از دنیا دنبال می کنید

برچسب : امشب کنار یاد تو صد خیمه,امشب دوباره یاد تو,امشب به یاد تو,امشب به یاد روی تو,امشب با یاد تو, نویسنده : losi57o بازدید : 26 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 11:00

سلام به دوستان گلم..مدتی نبودم..مرسی که بیادم بودید.تو این چند روز یکی از دوستای قدیمیمو دیدم نشناختمش.ازبس زیبا و لاغر شده بود.یاد خودم افتادم که سال88بفکر لاغری افتادم یا بنوعی میخاستم یه تغییر تو زندگیم ایجاد کنم..استارت زدن همانا 56کیلو کاهش وزن همانا...البته تو دوران بدی بودم.اختلافاتمون بالا زده بود.هیچی ارومم نمیکرد.شایدم اون نحوه رژیم یه جور خود کشی بود.. باعلی چندباری حرف زده بودم وبهش گفته بودم جدایی میخوام...این یعنی تابو شکنی..یعنی گستاخی..یعنی هرچیز بد در دنیاااا....من چی پیش خودم فکر کرده بودم؟؟؟ خلاصه رفتن پیش مشاور و مصرف دارو هم کمکی بمن نک امان از دنیا...ادامه مطلب
ما را در سایت امان از دنیا دنبال می کنید

برچسب : معجزه زندگی من,معجزه زندگی من,مریم,معجزه های زندگی من,قشنگترین معجزه زندگی من,معجزات زندگی من,بزرگترین معجزه زندگی من, نویسنده : losi57o بازدید : 24 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 11:00

مادرم اصلا با رفتن من به خونه ش و اساس کشی موافق نبود.ای کاش اینو از اول میفهمیدم و برنامه زندگیمو تغییر میدادم.البته ناگفته نمونه مانور زیادی نداشتم.هنوز متاهل بودم.کار سخت پیدا میشد.پول نداشتم.وسیله کار نداشتم چون همه رو فروخته بودم.از طرفی تو محله ای خونه گرفته بودیم که از نظر سلامت افراد محله خیلی خوشنام نبودو..... یه جا کار پیدا شد برام .از طرف یکی از مشتریهام تویه سالن سمت تهرانپارس. با ذوق رفتم.بعد از معرفی و دیدن نمونه کارقرار شد از فردا برم سرکار.اما از ذوقم همون روزم وایسادم. حس خوبی بود...این یعنی شروع... قراربود ساعت9صبح اونجا باشم اماهرروز 8صبح امان از دنیا...ادامه مطلب
ما را در سایت امان از دنیا دنبال می کنید

برچسب : به دنبال کار,به دنبال کار هستم,به دنبال کار میگردم,به دنبال کارمند هستم,به دنبال کار در تهران,به دنبال کارم,به دنبال کار در ارومیه,به دنبال کار نیمه وقت,به دنبال کار پر درامد,به دنبال کار در منزل هستم, نویسنده : losi57o بازدید : 29 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 10:59

باید چندسال برگردم عقب.به روزهایی که برادر دومم بخاطر اعتیاددرحال جداشدن از همسرش بود.شخصیت زن برادرم فاطمه که به اصرار خودش فاطی صداش میکردیم جوری بود که هرجا خوشبختی میدید فکر میکرد از کنار اون کنده شده... وقتی وارد زندگی ما شدهستی من چند ماهه ش بود.از دوران عقد با برادرم مشکل داشتند.یه دختر بود از یه خانواده کم بضاعت تو میدون شاهپور.پدرش فوت کرده بودو مادرش به سختی امورات 6تا بچه یتیمشو سامون میداد. دوتا دختر اول ازدواج کرده بودندوحالا نوبت فاطی بود.نمیدونم برادرم چکار کرد که تونست جواب ازمایش قبل از ازدواج بدون مشکل رد کنه.فقط این خوب یادمه این زن امان از دنیا...ادامه مطلب
ما را در سایت امان از دنیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : losi57o بازدید : 12 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 10:59

یادمه وقتی بار اخر علی اومد دنبالم تو ایستگاه دروازده دولت تا اتمام حجت کنه باهام بعد از کلی حرف و تهدید و...یه جمله گفت که برای چند لحظه هنگ کردم...علی گفت جوابت بمن راجب ادامه زندگی ویا طلاق ارتباط عکس داره با جوابی که به فاطی راجب بودنش تو زندگیم میدم!!!!! یلحظه موندم..من با کی تو طبق غیاث قرار گرفته بودم؟؟؟؟؟فاطی؟؟؟؟؟ راستش حسادت نکردم فقط یلحظه یادم اومد که یه اشنای نزدیک تعریف میکرد فاطی زن رسمیه یه پیرمردی میشه ویک هفته یا مدتی بعد از عقد میره با مامانش دم خونه دختر اقاهه و دادو بیداد که باباتون مرد نیست!!!!خلاصه کار به دادگاه میکشه وطلاق!! باجوابتست امان از دنیا...ادامه مطلب
ما را در سایت امان از دنیا دنبال می کنید

برچسب : وعده دیدن یاره,شب پنجشنبه دوباره وعده دیدن یاره,وعده ی دیدن یاره,روز پنجشنبه دوباره وعده دیدن یاره,روز پنجشنبه دوباره وعده دیدن یاره دانلود,روز 5شنبه دوباره وعده دیدن یاره,روز پنجشنبه دوباره وعده دیدن یار, نویسنده : losi57o بازدید : 14 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 10:59

خلاصه روز موعود رسید. رفتیم دادگاه خانواده.بعد از ازمایش بارداری وگرفتن جواب رفتیم برای حکم نهایی.با خواهر کوچیکش اومده بود.برگه طلاف توافقی رو گرفت واز طرف من کنار همه گزینه ها زد پرداخت شد!!!!مهریه. اجرت المثل. نفقه..... قرارشد هفته ای یکروز بچه ها رو به مدت 24ساعت ملاقات کنم.من حالا دیگه یک زن مطلقه بودم.از دید خیلی ها شاید اینده دردناکی داشتم که منتهی میشد به فساد وخود فروشی.امااز نظر خودم یعنی اغاز یک تحول..تلاش برای ساخنن. ادامه تحصیل.وانتخاب شغلو....کلی چیزهای خوب.درکنار همه این رویاها کنار مادر بودن برام برام ارزش دیگه ای داشت.من مادرمو عاشقانه دوست امان از دنیا...ادامه مطلب
ما را در سایت امان از دنیا دنبال می کنید

برچسب : دادگاه طلاق,دادگاه طلاق توافقی,دادگاه طلاق اصفهان,دادگاه طلاق در ایران,دادگاه طلاق تهران,دادگاه طلاق در تهران,دادگاه طلاق در مشهد,دادگاه طلاق کجاست,دادگاه طلاق شیراز,دادگاه طلاق اپارات, نویسنده : losi57o بازدید : 60 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 10:59